هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

به یاد برادر عزیز از دست رفته ام

رضا جان ، داداش خوبم امروز 27 مرداد سال 90 ، هشتمین سالگرد رفتنت از کنار ماست ،هیچ وقت خاطره اون روز تلخ از ذهنم پاک نمیشه :  27 مرداد سال 82 روز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) یعنی روز مادر همه خانواده بر سر سفره ناهار نشسته بودیم که زنگ خونه به صدا در اومد و ................. خدای من چه روز بدی بود خدا کنه هیچ وقت خبر بد در خونه کسی نیارن . رضا جان  ، مامان تو اون روز خیلی خوشحال کنار بچه ها ، عروس و دومادها نشسته بود و مدام میگفت جای رضا خالیه اما نمی دونست جای تو داره برای همیشه خالی میشه ... شب قبل از سفر اومدی گفتی می خوام واسه خرید اجناس مغازه برم تهران ، مامان و بابا گفتن : چه کاریه ؟ تلفنی سفارش بده . گفتی : نه من ...
27 مرداد 1390

تفریح روز جمعه 21 مرداد

5شنبه رفتیم خونه روستا و اونجا افطار کردیم صبح جمعه هم رفتیم باغ و در کنار مادر جون ، عمه جون ، مژگان - نادر - اکرم - پریسا - پریا - مهدیس و ... خیلی خوش گذشت : مهدیس - هلیا - پریا ( دختر عموهای مهربون ): هلیا جون و مهدیس جون کنار درخت شلیل : این هم ایلیار جون - هلیا جون و مهدیس جون روی یخچال - خونه روستا : هلیا و بابا حمیدرضا ...
22 مرداد 1390

چند تا عکس جدید از گل دختر مامانی

هلیا خانوم سوار بر ماشین ایلیار جون ( این ماشین کادوی مامان و بابای ایلیار جون واسه روز تولدشه ): هلیا جون و پسر دایی اش آرتین جیگر ( روز تولد دایی مهرداد 5/5/90): بندک شلوارک رو تازه خریده بودم به اصرار خودت پوشیدی گفته باشم : تولد دایی مهرداد خونه مادر جون (5/5/90) هلیا جون و ارتین جون در شهربازی:  این هم جدیدترین عکس هلیای عسل که دیروز ازش گرفتم (12/5/90 ) ...
19 مرداد 1390

هلیا خانوم : زمستون اومده وسط تابستون ؟؟!!

دیشب دایی مهرداد و مادرجون اینا خونه ما بودن ، بعد افطار همگی سرگرم صحبت کردن بودیم و تو هم رفتی اتاقت و ازت خبری نبود یک بار یواشکی بهت سر زدم دیدم مشغول کنجکاوی در کمد دیواری هستی ، نیم ساعت بعد با این تیپ اومدی پیش ما ، ساک لباسهای زمستونی ات رو پیدا کرده بودی و ... کلاه دو سال قبلت ، دستکش های پارسال ، نیم پوت های پارسال و بلوز زمستونی پارسال ( الهی فدات بشممممممممممممممممممممممممممممم من ) با همون لباسها مشغول خوندن نماز شدی ( قبول باشه وروجک شیطون ): الهی مامان فدای خنده های نازت بره : آخی ، خسته شدی عزیز مامان ؟ قبل افطار  اومدی سراغ گوشی مامانی و از خودت عکس گرفتی این هم دو نمونه اش ...
19 مرداد 1390

جدیدترین نقاشی های پرنسس کوچولو

عزیز دل مامان اونقدر نقاشی میکشی و رنگشون میکنی که اگه بخوام از همه شون عکس بگیرم باید یک وبلاگ مخصوص نقاشی هات راه بندازم ، این چند تا نمونه از جدیدترین نقاشی های هنرمند مامان : به لاک انگشتان هلیا جون توجه کنید : به سفارش هلیا خانوم دست راست لاک سفید و دست چپ لاک قرمز زدم . این هم ژست پایان کار هنری : ...
13 مرداد 1390

وقتی هلیا خانوم عکاس میشود

دختر نازم جدیدا عشق عکس انداختن پیدا کردی و مدام از همه اعضا و وسایل و اسباب بازی و ......... با گوشی مامانت عکس میگیری، این هم چند نمونه از جدیدترین عکسها:     ...
13 مرداد 1390
1